قسمت 1 را می توانید اینجا بخوانید.
برای من ، بزرگترین دهه هیولاها دهه هشتاد است. این یک نظر است و من خوشحالم که در مورد نظرات در مورد آن بحث می کنم.
جایی که تهدید به بزرگی غول باشد ، اغلب شخصیت ها و گاهی داستان فرعی می شوند. مانند هر تکامل ، آن فیلم های شگفت انگیز اولیه نیز بر نبوغ اثر هیولا در دهه هشتاد تأثیر داشتند. استن وینستون ، راب بوتین ، ریک بیکر ، اینها وراث طبیعی ری هریهاوزن بودند. آنها به فناوری معاصر دسترسی داشتند. جامعه مجاز تر به آنها این امکان را می دهد تا تأثیرات هیولایی را در جهات احمقانه و قانع کننده ای نشان دهند.
ارتشی از هیولاها دهه هشتاد را آزار داد و آنها خوب یا بد تا به امروز دوام آورده اند. 1980 داشت تمساح، نوشته شده توسط جان سایلز ، و با بازی رابرت فورستر که سال گذشته متأسفانه ما آن را از دست دادیم و نقش آخر او بود گرگ برف توخالی (2020) که شایسته توجه بیشتری است و ممکن است جایگاه فرقه ای کسب کند.
در سال 1981 ، همه چیز سرعت گرفت. یک گرگینه آمریکایی در لندن هنوز هم بزرگترین فیلم گرگینه است که روی صفحه نمایش گذاشته شده است و در حالی که ما در چند دهه گذشته مدعیان عالی داشته ایم ، مانند زنجبیل ضربه محکم و ناگهانی (2000) و سربازان سگ (2002) ، تاج روی سر خزدار خود ثابت می ماند. زوزه، در همان سال منتشر شد ، همچنین توسط Sayles نوشته شده است ، و با همان جلوه های ستاره ای خورشید گرفت. ریک بیکر برای این فیلم جایزه اسکار گرفت گرگینه آمریکایی اثرات این فیلم مدت طولانی را در پیش تولید سپری کرد ، وی کار بر روی آن را آغاز کرده بود زوزه قبل از اینکه جان لندیس از او بخواهد که برگردد ، و یک خدمه جوان به نام راب بوتین این مسئولیت را به عهده گرفت. این دو یکدیگر را به سمت دستاوردهای بزرگتر در بقیه دهه تحت فشار قرار خواهند داد.