داستان ما از اول ژانویه 1856 آغاز می شود ، زمستان هم اکنون یک دوست ناخوشایند در مزرعه ای در ایالت نیویورک است که ابیگل (کاترین واترستون) با شوهرش ، دایر زندگی می کند (کیسی افلک) دقیقاً همانطور که دایر برای پیگیری وضعیت رفت و آمد و ورود به مزرعه دفتر یادداشت نگهداری می کند ، ابیگیل نیز در تلاش است تا داستان هایی را که در میان تجهیزات مزرعه گفته نمی شود برای ثابت یا صورتحساب مانده ، در یک دفترچه نگهداری کند. او می نویسد: “من غم و اندوهم شدم” و هنوز از مرگ دخترش بر اثر بیماری دیفتری که افتاده بود ، احساسات خود را حفظ می کند. او کارهای روزمره خود را از طریق مزرعه انجام می دهد ، گاوها را دوشیده و وعده های غذایی می سازد ، روز به روز در حالت استیصال. او و دایر مهربان هستند اما محبت ندارند ، با هم زندگی می کنند ، اما زندگی واقعی ندارند.
سپس روزی زن و شوهر جدیدی به مزرعه ای همسایه نقل مکان می کنند و ابیگل به تالی معرفی می شود (ونسا کربی) اتصال فوری است و ابیگیل منتظر بازدیدهای روزانه تالی است که طولانی تر و طولانی تر می شوند. جزئیات ابیگل گفت: “چیزی بین ما اتفاق می افتد که نمی توانم آن را باز کنم” ، و آرام آرام اما مطمئناً خوشبختی دوباره به زندگی او بازگشت و اندوه را کنار زد. در ابتدا دایر خوشحال است که به نظر می رسد همسرش گوشه ای چرخانده است ، اما با شدت گرفتن روابط بین دو زن ، هر دو شوهر شروع به شکایت از نبود همسران و کم کاری آنها در مزارع می کنند. شوهر تالی ، فینی (کریستوفر ابوت) به ویژه بی رحمانه و تلخ می شود ، پیامدهای آن ارتباط صمیمانه ابیگیل و تالی را تهدید می کند.
دنیای آینده کارگردان است مونا فاستولدویژگی دوم ، اولین بار او 2012 است خواب پیاده. در اینجا او لحنی مالیخولیایی ایجاد می کند ، و با فیلمبردار کار می کند آندره چمتوف در 16 میلی متر برای اضافه کردن شن و بافت به فیلم. مناظر پیرامون داستان ابیگیل و تالی زیبا هستند و غالباً به تنهایی خاکستری ، مه یا حتی برف گرفته شده اند که واقعاً انزوا و دور بودن آنها را نشان می دهد. امتیاز از دانیل بلومبرگ همراه متمایز اما خوشامدگویی است که در هنگام طوفان ویژه برف ، به اوج ناهماهنگی قابل توجهی از وزش باد تبدیل می شود.
واترستون بیشتر فیلم را حمل می کند ، تقریباً از دیدگاه ابیگل ارائه می شود ، اما هر چهار بازیگر اصلی در اینجا عالی هستند. بین واترستون و کربی شیمی شدیدی وجود دارد ، این یک نیاز است زیرا اکثر قریب به اتفاق روابط فیزیکی آنها را در حین انجام مشاهده نمی کنید. اما تنش و علاقه جنسی آنها قابل لمس است. گفتگوها و در واقع نوشته های مجله ای که واترستون با صوت گفته است ، غنایی و شاعرانه است ، تقریباً ماهیتی شکسپیر دارد و توجه شما را می طلبد. نوشته شده توسط رون هانسن و جیم شپارد، زبان در اینجا تقریباً به شخصیت عاشقانه خودش تبدیل می شود. این چیزی است که ممکن است بینندگان را تقسیم کند و بعضی از آنها را عادت می دهد ، اما شناختن ابیگیل منطقی است.
دنیای آینده یک درام دوره آرام است ، یک داستان عاشقانه ، یک پرتره از غم و اندوه. همچنین مشارکت زنان در آن دوره و نحوه پاک شدن آنها در طول زمان بررسی می شود. در اینجا بسیاری از م greatلفه های عالی وجود دارد ، اما متأسفانه ، آنها عمدتا همانطور که پیش بینی شده و با روشی بسیار آهسته بازی می کنند. در حالی که شیمی این دو لید قدرتمند و پرشور است و فیلم به زیبایی ساخته شده است ، اما این سوختگی آهسته و عاشقانه دلخراش آن هرگز آنطور که باید احساساتی نمی شود.